مطوةلغتنامه دهخدامطوة. [ م َطْ وَ ] (ع اِ) ساعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : مضت من اللیل مطوة؛ ای ساعة. || دفعه . (از اقرب الموارد).
مطهردیکشنری عربی به فارسیدواي ضد عفوني , گندزدا , ضدعفوني , تميز و پاکيزه , مشخص , پلشت بر , جداگانه , پادگند , وسيله يا ماده تميز کننده , ضد عفوني , داروي ضد عفوني , ماده گندزدا
مطواةدیکشنری عربی به فارسیچاقوي بزرگ جيبي , قلمتراش , با چاقو بريدن , بدنبال , تا شو , بازو بسته شونده , شيرجه رفتن , چاقوي کوچک جيبي