مطهراتلغتنامه دهخدامطهرات . [ م ُ طَهَْ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِمطهر. چیزهائی که بر حکم فقه اسلامی وسیله ٔ تطهیر اشیاء متنجس هستند. در توضیح المسائل آرد: یازده چیز نجاست را پاک می کند
مطهراتفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ ع . ] (اِفا.) جِ مطهره ؛ چیزهایی که نجاسات راپاک کنند مانند: آب ، آتش ، خاک .
ماهراتلغتنامه دهخداماهرات . (اِ) شاخه ای از زبان سانسکریت که در جنوب هندوستان متداول است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زبانی است «هند و آریائی » که در نواحی بمبئی متداول است . (ا
مطمراتلغتنامه دهخدامطمرات . [ م ُ طَم ْم ِ ] (ع اِ) مطمرات الامور؛ کارهای هلاک کننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). ج ِ مُطَمِّرَة و مهلکات . (ناظم الاطباء).
مطمراتلغتنامه دهخدامطمرات . [ م ُ م ِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ مطمرة. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
رئابلغتنامه دهخدارئاب . [ رِ ] (اِخ ) رئاب بن عبداﷲ. محدث و جد عبداﷲ صحابی و جد زینب بنت جحش بود که از ازواج مطهرات بشمار می رفت . (از منتهی الارب )(از تاج العروس ). و رجوع به ا
ماهراتلغتنامه دهخداماهرات . (اِ) شاخه ای از زبان سانسکریت که در جنوب هندوستان متداول است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زبانی است «هند و آریائی » که در نواحی بمبئی متداول است . (ا
مطمراتلغتنامه دهخدامطمرات . [ م ُ طَم ْم ِ ] (ع اِ) مطمرات الامور؛ کارهای هلاک کننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). ج ِ مُطَمِّرَة و مهلکات . (ناظم الاطباء).
مطمراتلغتنامه دهخدامطمرات . [ م ُ م ِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ مطمرة. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.