مطلقاًلغتنامه دهخدامطلقاً. [ م ُ ل َ قَن ْ ] (ع ق ) مطلقا. کاملاً و تماماً و جمیعاً و بالکلیه و سراسر. (ناظم الاطباء). بی قید. بی شرط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).بطور مؤکد و قطع
مطلقالغتنامه دهخدامطلقا. [ م ُ ل َ ] (ع ق ) مطلقاً. (ناظم الاطباء) : شوم نیست در سایه ٔ هست مطلق که در نیستی مطلقا میگریزم . خاقانی .و رجوع به ماده ٔبعد شود.
مطلقاتلغتنامه دهخدامطلقات . [ م ُ طَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُطَلَّقَه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلثة قروء و لایحل لهن ان یکتمن ماخلق اﷲ فی ارحامهن
utterدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلقا، گفتن، ادا کردن، فاش کردن، بزبان اوردن، مطلق، کاملا، غیر عادی، بحداکثر، باعلی درجه
مطلقالغتنامه دهخدامطلقا. [ م ُ ل َ ] (ع ق ) مطلقاً. (ناظم الاطباء) : شوم نیست در سایه ٔ هست مطلق که در نیستی مطلقا میگریزم . خاقانی .و رجوع به ماده ٔبعد شود.
مطلقاتلغتنامه دهخدامطلقات . [ م ُ طَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُطَلَّقَه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلثة قروء و لایحل لهن ان یکتمن ماخلق اﷲ فی ارحامهن