مطمطةلغتنامه دهخدامطمطة. [ م َ م َطَ ] (ع مص ) سستی کردن در خط یا در سخن . (منتهی الارب ). آهسته گفتن و دیر و کند نوشتن . (ناظم الاطباء).
مطیطهلغتنامه دهخدامطیطه . [ م َ طی طَ ] (ع اِ) آب سطبر ایستاده در تک حوض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مَطائِط. و رجوع به مَطائِط شود.
مطمطةلغتنامه دهخدامطمطة. [ م َ م َطَ ] (ع مص ) سستی کردن در خط یا در سخن . (منتهی الارب ). آهسته گفتن و دیر و کند نوشتن . (ناظم الاطباء).
مطیطهلغتنامه دهخدامطیطه . [ م َ طی طَ ] (ع اِ) آب سطبر ایستاده در تک حوض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مَطائِط. و رجوع به مَطائِط شود.
مطائطلغتنامه دهخدامطائط. [ م َ ءِ ] (ع اِ) (از «م طط») ج ِ مطیطة، جای پای چارپایان که در آن آب گل آلود جمع شده باشد. || آب لوشناک و کدری که در ته حوضی مانده باشد. و فی حدیث ابی ذ
تمطیلغتنامه دهخداتمطی . [ ت َ م َطْ طی ] (ع مص ) دراز شدن روز و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خویشتن یازیدن و خرامیدن . (تاج المصادر بیه
تحریکلغتنامه دهخداتحریک . [ ت َ ] (ع مص ) جنبانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). جنبانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جنبانیدن و به حرکت درآوردن . (فرهنگ نظ