مطروحلغتنامه دهخدامطروح . [ م َ ] (ع ص ) جای دورافکنده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیفکنده . (مهذب الاسماء). رانده شده و دور کرده شده . (ناظم الاطباء). دور کرده افکنده به جا
مروحهلغتنامه دهخدامروحه . [ م ِرْ وَ ح َ ] (ع اِ) مروح . مروحة. بادکش . (منتهی الارب ). بادبیزن . (دهار). بادویزن . (زمخشری ). وسیله و ابزاری صفحه مانند که هنگام شدت یافتن گرما آ
مروحةلغتنامه دهخدامروحة. [ م َرْ وَ ح َ ](ع اِ) بیابان و جای باد گذر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جایگاه که باد نیک وزد. (دهار). ج ، مَراویح . (منتهی الارب ). ج ، مَراوح .
قابل بحثفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مورد بحث، مطرح، مطرح شده، مطروحه، طرحشده، مورد سؤال، سؤالبرانگیز
جامعه ٔ ملللغتنامه دهخداجامعه ٔ ملل . [ م ِ ع َ / ع ِ ی ِ م ِ ل َ ] (اِخ ) مؤسسه ای بود که پس از جنگ جهانی اول از اجتماع دول بمنظور تأمین صلح جهانی تأسیس شد. مؤلف حقوق بین الملل عم
مطروحلغتنامه دهخدامطروح . [ م َ ] (ع ص ) جای دورافکنده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیفکنده . (مهذب الاسماء). رانده شده و دور کرده شده . (ناظم الاطباء). دور کرده افکنده به جا