مصیطرلغتنامه دهخدامصیطر. [ م ُ ص َ طِ ] (ع ص ) برگماشته . || حافظ و نگهبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مسیطرلغتنامه دهخدامسیطر. [ م ُ س َ طِ ] (ع ص ) حافظ. نگهبان . برگماشته . مشرف بر چیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برگماشته . (دهار) (مهذب الاسماء). چیره . زعیم .
مُصَيْطِرٍفرهنگ واژگان قرآنغالب - داراي سيطره (اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي از غلبه را گ
مُصَيْطِرُونَفرهنگ واژگان قرآنغالبان - آنان كه داراي سيطره اند(اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي
مصیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگشت، رجعت ۲. عاقبت امر، پایان کار، فرجام کار ۳. باز گشتن ۴. گردیدن، گشتن ۵. رجوع کردن ۶. منتهی شدن ۷. انتقال یافتن
مصطرعلغتنامه دهخدامصطرع . [ م ُ طَ رَ ] (ع اِ) کشتی جای . (منتهی الارب ). مصرع . جای کشتی گرفتن و کشتی جای . (ناظم الاطباء).
مصطرعلغتنامه دهخدامصطرع . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) کشتی گیر. (منتهی الارب ). کشتی گیر و آنکه کشتی می گیرد. (ناظم الاطباء).
مُصَيْطِرٍفرهنگ واژگان قرآنغالب - داراي سيطره (اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي از غلبه را گ
مُصَيْطِرُونَفرهنگ واژگان قرآنغالبان - آنان كه داراي سيطره اند(اصل کلمه مصيطر از سيطره - با سين - است ، چيزي که هست گاهي سين آن را به صاد قلب ميکنند و سيطره به معناي غلبه و قهر است وقهر نوعي
مصطرعلغتنامه دهخدامصطرع . [ م ُ طَ رَ ] (ع اِ) کشتی جای . (منتهی الارب ). مصرع . جای کشتی گرفتن و کشتی جای . (ناظم الاطباء).
مصطرعلغتنامه دهخدامصطرع . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) کشتی گیر. (منتهی الارب ). کشتی گیر و آنکه کشتی می گیرد. (ناظم الاطباء).
مصطرفلغتنامه دهخدامصطرف . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اصطراف . برگردنده در کسب چیزی . (از منتهی الارب ). مشغول و ساعی و کارکن . (ناظم الاطباء).