مصوباتلغتنامه دهخدامصوبات . [ م ُ ص َوْ وَ ] (ع اِ) ج ِ مصوبة. قوانین و مقررات و احکامی که بوسیله ٔ مقام یا گروه یا مجلس و یا انجمنی مورد تأیید و تصویب قرار گرفته باشد.
مثوباتلغتنامه دهخدامثوبات . [ م َ ] (ع اِ) عوضهای نیکی و جزای نیکی و این کلمه جمع مثوبة است ... (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مثوبة. اجور. مزدها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر در مع
مصباتلغتنامه دهخدامصبات . [ م َ ص َب ْ با ] (ع اِ) ج ِ مصبة. آبدستانها. (مهذب الاسماء). و رجوع به مصبة شود.
مصواتلغتنامه دهخدامصوات . [ م ِص ْ ] (ع ص ) بلندآواز. || (اِ) ما بالدار مصوات ؛ نیست در خانه کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مصوصاتلغتنامه دهخدامصوصات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مصوص .(یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ). رجوع به مصوص شود.
إجراءاتٌ تَشْريعيةدیکشنری عربی به فارسیمصوّبات , اقدامات قانوني (قانون گذاري) , مقرّرات قانوني , ضوابط قانون گذاري , تدابير قانوني (قانون گذاري)
بیدقلغتنامه دهخدابیدق . [ ب َ دَ ] (ع اِ) (الَ ....) حیوانی است کوچکتر از باشه که گنجشکان را صید کند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 58). رجوع به باشه و باشق شود. از پرندگان گوشتخوار از ت
بییضةلغتنامه دهخدابییضة. [ ب ُ ی َی ْ ض َ ] (ع اِ مصغر) مصغر بیضة. رجوع به بیضة شود. || (اصطلاح پزشکی عرب زبانان ) اُوول = بُذَیْرة (مصغر بذر)، و آن عبارتست از تخمک جانوران که از
وابستهلغتنامه دهخداوابسته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مربوط. متعلق . موقوف . منحصر. منسوب و ملازم . (آنندراج ). ج ، وابستگان . || در سفارتخانه ها به درجه ای از مأمورین سیاسی