26 فرهنگ

10596 مدخل


ترجمه مقاله

مصاحب

mosāheb

هم‌صحبت؛ یار؛ همدم؛ ملازم؛ معاشر.

جلیس، دمخور، دوست، رفیق، صحابه، قرین، محشور، معاشر، مقترن، مقرب، مونس، ندیم، همخوابه، همدم، همصحبت، همنشست، همنشین، یار

accompaniment, companion, compeer, friend, mate