مشهدلولغتنامه دهخدامشهدلو. [ م َ هََ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بهارلو (از ایلات خمسه ٔ فارس ) است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
مَاهِدُونَفرهنگ واژگان قرآنگسترش دهندگان - مسطح کنندگان (در اصل از کلمه "مهد" به معنی بستري که براي کودک شيرخوار تهيه ميکنند ،می باشد )
تولونواژهنامه آزادروستای تولون در ۲۵ کیلومتری جنوب غرب شهر گرمی مغان در ۴۸ درجه و ۴ دقیقه طول شرقی و ۳۸ درجه و ۵۶ دقیقه عرض شمالی، در مرز ایران وجمهوری آذربایجان، بین روستاهای آر
بهارلولغتنامه دهخدابهارلو. [ ب َ ] (اِخ ) ظاهراً با بلوک «بهار» که نزدیک همدان است مربوط میشود و به یکی از ایلات ترک عهد صفویه مربوط است . محتمل است که ایل مزبور در اتحادیه ٔ قراق
قرقلغتنامه دهخداقرق . [ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهدواقع در 80 هزارگزی شمال باختری مشهد و 8 هزارگزی شمال باختری مشهد به رادکان . موقع جغرافی
خاکی خراسانیلغتنامه دهخداخاکی خراسانی . [خ ُ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای ایران است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آرد: نام او مولانا لطفعلی والدش از اهل بروجرد بود اما تولد ا
طاهرآبادلغتنامه دهخداطاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، در 45هزارگزی شمال باختری مشهدو دوهزارگزی شوسه ٔ مشهد به قوچان متصل به کلاته ٔ علیخان .