مشقشقلغتنامه دهخدامشقشق . [ م ُ ش َ ش ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از شَقْشَقة. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). کسی که برابر دیگر بر سکو ودکانی نشیند و آن دو هر یکی بیتی در جواب دیگری
مشقةلغتنامه دهخدامشقة. [ م َ ش َق ْ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) سختی . ج ، مَشَقّات . (مهذب الاسماء). دشخواری بر کسی نهادن . (المصادر زوزنی ). سختی و دشواری و دشوار آمدن کار بر کسی . (م
مشقةلغتنامه دهخدامشقة. [ م َ ق َ ] (ع اِ) (از «م ش ق ») دفعه . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || نشان رسن در پای ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دو
مشقةلغتنامه دهخدامشقة.[ م ِ ق َ ] (ع اِ) (از «م ش ق ») آنچه از موی و کتان و جز آن از شانه کردن افتد. (ناظم الاطباء). آنچه افتد بشانه از موی و کتان و مانند آن . (منتهی الارب ) (آ
مشقةلغتنامه دهخدامشقة.[ م ُ ق َ ] (ع اِمص ) سوزشی که از سائیده شدن جامه ٔ نو در بدن عارض گردد. (ناظم الاطباء). سوختگی که بجامه ٔ نو رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط
مشقشقلغتنامه دهخدامشقشق . [ م ُ ش َ ش ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از شَقْشَقة. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). کسی که برابر دیگر بر سکو ودکانی نشیند و آن دو هر یکی بیتی در جواب دیگری
مشقةلغتنامه دهخدامشقة. [ م َ ش َق ْ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) سختی . ج ، مَشَقّات . (مهذب الاسماء). دشخواری بر کسی نهادن . (المصادر زوزنی ). سختی و دشواری و دشوار آمدن کار بر کسی . (م
مشقةلغتنامه دهخدامشقة. [ م َ ق َ ] (ع اِ) (از «م ش ق ») دفعه . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || نشان رسن در پای ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دو
مشقةلغتنامه دهخدامشقة.[ م ِ ق َ ] (ع اِ) (از «م ش ق ») آنچه از موی و کتان و جز آن از شانه کردن افتد. (ناظم الاطباء). آنچه افتد بشانه از موی و کتان و مانند آن . (منتهی الارب ) (آ
مشقةلغتنامه دهخدامشقة.[ م ُ ق َ ] (ع اِمص ) سوزشی که از سائیده شدن جامه ٔ نو در بدن عارض گردد. (ناظم الاطباء). سوختگی که بجامه ٔ نو رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط