مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشوددیکشنری فارسی به عربیحامض البربتيورية
بنات برحلغتنامه دهخدابنات برح . [ ب َ ت ُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) دواهی و مشقات . ج ِ بنت برح . (از المرصع).
پوست کلفتلغتنامه دهخداپوست کلفت . [ ک ُ ل ُ ] (ص مرکب ) که پوست ستبر دارد چون هندوانه . || مقاوم در سختیها و مصائب . که تحمل مشقات تواند. || که بسی گرانجان است . گران جان . سخت جان .
تعنیتلغتنامه دهخداتعنیت . [ ت َ ] (ع مص ) گران نمودن و در گردن کسی انداختن کاری دشوار که ادایش نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح فقه