مشفقانهلغتنامه دهخدامشفقانه . [ م ُ ف ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی مهربانی و محبت . (ناظم الاطباء). محبت آمیز. (از فرهنگ جانسون ) : نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصی
سختگیری مشفقانهtough loveواژههای مصوب فرهنگستانبرخورد جدی و سرسختانۀ اطرافیان فرد معتاد که ازروی محبت و دلسوزی است و هدف از آن ایجاد مسئولیتپذیری و توانایی حل مشکلات در فرد است
مراعات کردنلغتنامه دهخدامراعات کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگهداری کردن . مشفقانه مراقبت کردن : مراعات دهقان کن از بهر خویش . سعدی .غم جمله خوردر هوای یکی مراعات صد کن برای یکی .
ناصحانهلغتنامه دهخداناصحانه . [ ص ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مشفقانه . دلسوزانه . از روی خیرخواهی و دلسوزی . رجوع به ناصح شود.
مدبلغتنامه دهخدامدب . [ م ُ دِب ب ] (ع ص ) نرم راننده کودک را. (آنندراج ). آنکه کودک را با ملایمت و مشفقانه می برد. (از ناظم الاطباء). رجوع به اِدباب شود. || آنکه به عدالت حکمر