1120 مدخل
فرود آمد، زمین دار، وابسته بزمین، فرود امده
گردانش، گردانندگ
ادارة ، إدارَة
مدير المسرح
إدارة لأمْنِ العامّ
إدارة البَعثَة
املاک فرود آمد
فرود هواپیما
ترسناک، چربی زدن، ارایش دادن
لادن، با ملاقه خالی کردن، بار کردن، بارگیری کردن
ادای احترام کرد، ستایش کردن، تمجید کردن، مدح کردن، علم کردن
مدیریت خط
مدیتیشن
مدیریت