مشحلغتنامه دهخدامشح . [م َ ] (ع مص ) به هم سودن و درخوردن «شکم ران » یا سوختن ران از درشتی جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به هم سودن «شکم ران » و سوختن زیر زانو از درشتی جام
lapدیکشنری انگلیسی به فارسیدامن، محل نشو ونما، دامن لباس، لبه لباس، لیس زدن، شلپ شلپ کردن، حریصانه خوردن، با صدا چیزی خوردن، تاه کردن، پیچیدن
مشحلغتنامه دهخدامشح . [م َ ] (ع مص ) به هم سودن و درخوردن «شکم ران » یا سوختن ران از درشتی جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به هم سودن «شکم ران » و سوختن زیر زانو از درشتی جام