26 فرهنگ

2130 مدخل


ترجمه مقاله

مشتق

moštaq[q]

۱. چیزی که از چیز دیگر جدا شده باشد؛ جدا‌شده.
۲. (ادبی) در دستور زبان، کلمۀ پسونددار یا پیشونددار.
۳. (ادبی) در دستور زبان، کلمۀ گرفته‌شده از فعل، مانندِ جویا.
۴. [قدیمی] شکافته.

برگرفته، فرامده، شیب، آمده از

اشتقاقیافته، برگرفته، برآمده، جداگردیده