مشبههلغتنامه دهخدامشبهه . [ م ُ ش َب ْب ِ هََ ] (اِخ ) جماعتی از متکلمین در تأویل آیات قرآنی و بیان صفات و ذات خداوندتعالی کلماتی استعمال کردند که از آن رایحه ٔ تشبیه و تجسیم اس
مشبههفرهنگ فارسی عمید / قربانزادههریک از پیروان فرقههایی که جهت شناساندن خداوند مانندهایی قائل میشدند.
مشبهةلغتنامه دهخدامشبهة. [ م ُ ش َب ْ ب َ هََ ] (ع ص ) مشبهه . کارهای مشکل . (آنندراج ): امور مشبهة؛ کارهای مشکل . (ناظم الاطباء). || در معانی بیان ، تشبه شده .- صفت مشبهه . رجو
صفت مشبههلغتنامه دهخداصفت مشبهه . [ ص ِ ف َ ت ِ م ُ ب ِ هََ/ م ُ ش َب ْ ب َ هََ / هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درعربی ، صفت مشبهه ٔ بفاعل . و آن صفتی است مشتق از فعل و آن را از آن ج
حروف مشبهةبالفعللغتنامه دهخداحروف مشبهةبالفعل . [ ح ُ ف ِ م ُ ش َب ْ ب َ هََ تُم ْ بِل ْ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در دستور زبان عرب حرفهائی هستند که بر سر جمله ٔ مبتدا وخبر درآیند، پس
مشبهةلغتنامه دهخدامشبهة. [ م ُ ش َب ْ ب َ هََ ] (ع ص ) مشبهه . کارهای مشکل . (آنندراج ): امور مشبهة؛ کارهای مشکل . (ناظم الاطباء). || در معانی بیان ، تشبه شده .- صفت مشبهه . رجو
صفت مشبههلغتنامه دهخداصفت مشبهه . [ ص ِ ف َ ت ِ م ُ ب ِ هََ/ م ُ ش َب ْ ب َ هََ / هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درعربی ، صفت مشبهه ٔ بفاعل . و آن صفتی است مشتق از فعل و آن را از آن ج
حروف مشبهةبالفعللغتنامه دهخداحروف مشبهةبالفعل . [ ح ُ ف ِ م ُ ش َب ْ ب َ هََ تُم ْ بِل ْ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در دستور زبان عرب حرفهائی هستند که بر سر جمله ٔ مبتدا وخبر درآیند، پس
عَجِيبٌفرهنگ واژگان قرآنشگفت آور(صفت مشبهه از ماده عجب است ، و تعجب حالتي است که به انسان در هنگام ديدن چيزي که سبب آن را نميداند دست ميدهد )
فَرِحٌفرهنگ واژگان قرآنهميشه شادمان (صفت مشبهه از فرح وچون لازمه شادماني هميشگي در دنيا ،بي فكري و سبك مغزي است به معني خوشگذران ، مست و مغرورو كسي كه دچارغفلت و سبک مغزي در اثر سوء