مشاکهةلغتنامه دهخدامشاکهة. [ م ُک َ هََ ] (ع مص ) مشابهة. (تاج المصادر بیهقی ). مشابه و مانند کسی گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || مقاربة. (تاج المصادر
مشافهةًلغتنامه دهخدامشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) سخن رویاروئی . (از ناظم الاطباء) : و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54).
مشابهةلغتنامه دهخدامشابهة. [ م ُ ب َ هََ ] (ع مص ) مماثلت . (تاج المصادر بیهقی ). مشاکلت . (مجمل اللغة). مانند و مشاکل و مجانس کسی یا چیزی شدن . (از محیط المحیط).
مشاکرةلغتنامه دهخدامشاکرة. [ م ُ ک َ رَ ] (ع مص ) آغاز سخن کردن با کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سپاسگزار نمودن خود را پیش کسی . (از منتهی الارب
مشافههلغتنامه دهخدامشافهه . [ م ُ ف َ / ف ِ هََ / هَِ ] (از ع ، اِمص ) مشافهت . گفتگوی . سخن گفتن رویاروی : دیگر روز به مشافهه در این معنی سخن گفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397). و
شکاهلغتنامه دهخداشکاه . [ ش ِ ] (ع مص ) مشابه و مانند کسی گردیدن و قرین او شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). مشاکهه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به م
مشافهةًلغتنامه دهخدامشافهةً. [ م ُف َ هََ تَن ْ ] (ع ق ) سخن رویاروئی . (از ناظم الاطباء) : و وقوع تطلیقات منکوحات مواجهةً و مشافهةً بر زبان راندند. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 54).
مشابهةلغتنامه دهخدامشابهة. [ م ُ ب َ هََ ] (ع مص ) مماثلت . (تاج المصادر بیهقی ). مشاکلت . (مجمل اللغة). مانند و مشاکل و مجانس کسی یا چیزی شدن . (از محیط المحیط).
مشاکرةلغتنامه دهخدامشاکرة. [ م ُ ک َ رَ ] (ع مص ) آغاز سخن کردن با کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سپاسگزار نمودن خود را پیش کسی . (از منتهی الارب
مشافههلغتنامه دهخدامشافهه . [ م ُ ف َ / ف ِ هََ / هَِ ] (از ع ، اِمص ) مشافهت . گفتگوی . سخن گفتن رویاروی : دیگر روز به مشافهه در این معنی سخن گفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397). و