مشاور 2consultant 2واژههای مصوب فرهنگستانشخص یا سازمانی که دانش تخصصی خود را برای انجام یک کار مشخص در اختیار فرد یا سازمان دیگری قرار میدهد
نمایشپردازdramaturge, dramaturgistواژههای مصوب فرهنگستان1. نمایشنامهنویس 2. مشاور ادبی و نمایشی که با کارگردان نمایش همکاری میکند و ممکن است تغییراتی در متن نمایشنامه ایجاد کند
دستورفرهنگ انتشارات معین(دَ) (اِمر.) 1 - فرمان ، امر. 2 - وزیر، مشاور. 3 - قاعده ، روش . 4 - اجازه ، پروانه . 5 - برنامه .
رایزنفرهنگ انتشارات معین(زَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - مشاور. 2 - آن که در سفارت خانة دولتی در امور (فرهنگی ، تجاری ، نظامی ) مشغول باشد.
تاریخ جلالیلغتنامه دهخداتاریخ جلالی . [ خ ِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مبداء تاریخی که به امر ملکشاه سلجوقی در ایران ایجاد شد. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و
مثلفرهنگ انتشارات معین(مَ ثَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سخن مشهور.2 - داستان ، قصه . 3 - عبرت . 4 - پند، اندرز.