مشاورۀ اجباریforced counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که فقط در مؤسساتی نظیر زندان قابل اجراست و عموماً بیفایده است
مشاورۀ ازدواجmarital counseling, marriage counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که عمدتاً به مسائلی مانند مسئولیتهای مشترک و وفاداری همسران و انتظارات آنها از یکدیگر میپردازد
مشاورۀ التقاطیeclectic counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که در آن آموزهها و یافتهها و روشهایی را از میان نظریههای متنوعِ موجود برمیگزینند و با یکدیگر ادغام میکنند و در عمل به کار میبرند
مشاورۀ بالینیclinical counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای متمرکز بر مشکلات شخصی و هیجانی مُراجع با این هدف که او به خودپذیری (self-acceptance) بیشتر و تصمیمگیری مناسب و کارآمد در روابط بینِفردی برسد
مشاورۀ بحرانcrisis counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورۀ سیار و حضوری و تلفنی که پس از وقوع بحران و بلایا به افراد نیازمند ارائه میشود
مشاورۀ بحرانcrisis counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورۀ سیار و حضوری و تلفنی که پس از وقوع بحران و بلایا به افراد نیازمند ارائه میشود
مدبرلغتنامه دهخدامدبر. [ م ُ دَب ْ ب ِ ] (ع ص ) تدبیرکننده . صاحب تدبیر. (غیاث اللغات ). چاره گر. تدبیرگر. (یادداشت مؤلف ). کارگردان . ناظم امور. کارگزار. کارساز. نعت فاعلی است
ابومسلملغتنامه دهخداابومسلم . [ اَ م ُ ل ِ ] (اِخ ) مروزی .بلعمی در ترجمه ٔ طبری آرد: خبر بیرون آمدن ابومسلم صاحب دولت ولد عباس ، و این ابومسلم غلامی بود و سرّاجی همی کردی نامش عبد
تاریخ جلالیلغتنامه دهخداتاریخ جلالی . [ خ ِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مبداء تاریخی که به امر ملکشاه سلجوقی در ایران ایجاد شد. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی