مشاورۀ بحرانcrisis counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورۀ سیار و حضوری و تلفنی که پس از وقوع بحران و بلایا به افراد نیازمند ارائه میشود
مشاورۀ اجباریforced counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که فقط در مؤسساتی نظیر زندان قابل اجراست و عموماً بیفایده است
مشاورۀ ازدواجmarital counseling, marriage counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که عمدتاً به مسائلی مانند مسئولیتهای مشترک و وفاداری همسران و انتظارات آنها از یکدیگر میپردازد
مشاورۀ التقاطیeclectic counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که در آن آموزهها و یافتهها و روشهایی را از میان نظریههای متنوعِ موجود برمیگزینند و با یکدیگر ادغام میکنند و در عمل به کار میبرند
مشاورۀ بالینیclinical counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای متمرکز بر مشکلات شخصی و هیجانی مُراجع با این هدف که او به خودپذیری (self-acceptance) بیشتر و تصمیمگیری مناسب و کارآمد در روابط بینِفردی برسد
مشاورۀ پیش از ازدواجpremarital counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای برای آمادهسازی دو طرف برای حل مسائل احتمالی ازدواج و زندگی مشترک
فتحعلی شاهلغتنامه دهخدافتحعلی شاه . [ ف َ ع َ ] (اِخ ) قاجار. باباخان معروف به فتحعلیشاه پسر حسینقلی خان ، برادر اعیانی آغا محمدخان قاجار است . آغا محمدخان ، گرچه نسبت به خانواده ٔ خو
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خالدی زنجانی (خواجه ) ملقب به صدرالدین و صدر جهان و چاویان . وزیر کیخاتوبن اباقا.صاحب حبیب السیر گوید: در جامعالتواریخ جلالی مسطور است ک
زندانلغتنامه دهخدازندان . [ زِ ] (اِ) بندیخانه . (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). محبس . بندیخانه . قیدخانه . حبس . سجن . (ناظم الاطباء). جایی که متهمان و محکومان را در آن نگاهدارن
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [اَ م َ ] (اِخ ) جزائری . او مجاور نجف اشرف بود در حیات و ممات . او فاضلی محقق و مدقق است . او راست : کتاب آیات الاحکام و قسمتی از اول کتاب شرح التهذیب و
گازلغتنامه دهخداگاز. (فرانسوی ، اِ) بخار. دم . جسمی هوایی که حجم و شکل معینی ندارد. صفت ممیزه ٔ آن خاصیت انبساط دائمی است . اگر به مایعی گرما بدهیم بتدریج انرژی و دامنه ٔ حرکت