مشاورۀ بالینیclinical counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای متمرکز بر مشکلات شخصی و هیجانی مُراجع با این هدف که او به خودپذیری (self-acceptance) بیشتر و تصمیمگیری مناسب و کارآمد در روابط بینِفردی برسد
مشاورۀ اجباریforced counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که فقط در مؤسساتی نظیر زندان قابل اجراست و عموماً بیفایده است
مشاورۀ ازدواجmarital counseling, marriage counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که عمدتاً به مسائلی مانند مسئولیتهای مشترک و وفاداری همسران و انتظارات آنها از یکدیگر میپردازد
مشاورۀ التقاطیeclectic counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که در آن آموزهها و یافتهها و روشهایی را از میان نظریههای متنوعِ موجود برمیگزینند و با یکدیگر ادغام میکنند و در عمل به کار میبرند
مشاورۀ بحرانcrisis counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورۀ سیار و حضوری و تلفنی که پس از وقوع بحران و بلایا به افراد نیازمند ارائه میشود
مشاورۀ پیش از ازدواجpremarital counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای برای آمادهسازی دو طرف برای حل مسائل احتمالی ازدواج و زندگی مشترک
بالینلغتنامه دهخدابالین . (ص نسبی ) منسوب به بال . || (اِ) بالشی را گویند که زیر سر نهند. (برهان قاطع). آنچه زیر سر نهند هنگام خسبیدن و آنرا بالشت و بالش نیز گویند و نرم است . (ا
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمد المعتمد علی اﷲبن ابی عمرو عبّاد المعتضد باﷲبن الظافر المؤید باﷲ ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه ابن ابی الولید اسماعیل بن
ابویعقوبلغتنامه دهخداابویعقوب . [ اَ بو ی َ ] (اِخ ) اقطع. یکی از شیوخ تصوف . در مائه ٔ سیم هجریه او در میان این طبقه مشهور و بزهد و علو درجه موصوف است در اوایل حال به بغداد بود و پ
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس سهروردی . از مشایخ مائه ٔ چهارم هجریه است . او زیاده بزهد و تقوی در میان این طبقه موصوف و معروف بوده و نامش احمد است و با جماعت
بسوسلغتنامه دهخدابسوس . [ ب َس ْ س ] (اِخ ) والی باختر و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر بود. وی از اقربای داریوش و فرمانده سپاه باختریها، سغدیها، و هندیهای مجاور باختر بود. ا