مشئومفرهنگ مترادف و متضادبدیمن، نامیمون، نامبارک، بدشگون، ناخجسته، شوم، نحس، میشوم، منحوس ≠ مبارک، خوشیمن، مبارک، همایون
مشئوملغتنامه دهخدامشئوم . [ م َ ] (ع ص ) مشؤوم . میشوم . بدیمن . نامیمون . نامبارک : بر زنی گشت عاشق آن مشئوم آن نگونسارتر ز راهب روم . سنایی (حدیقه از فرهنگ فارسی معین ).و رجوع
مشؤوملغتنامه دهخدامشؤوم . [ م َ ئو ] (ع ص ) مَشوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (محیطالمحیط). بمعنی منحوس صحیح است چه این صیغه اسم مفعول است از شام یشام مشؤوما
بدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ردی، سوء، شر ≠ حسن ۲. شوم، مشئوم، منحوس، میشوم، نحس ≠ میمون، مبارک ۳. مذموم، ناروا، نکوهیده ۴. زشت، قبیح، کریه، مستهجن، ناپسند، نفرتانگیز ≠ خوب، نیک، متحسن،
شومفرهنگ مترادف و متضادبداختر، بدشگون، بدیمن، مشئوم، منحوس، ناخجسته، نامبارک، نامسعود، نامیمون، ناهماگون، ناهمایون، نحس ≠ خجسته، مبارک، میمون، همایون