مسکیناتلغتنامه دهخدامسکینات . [ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسکینة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مسکینة شود.
مسکینیتلغتنامه دهخدامسکینیت . [ م ِ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) بی نوایی . (ناظم الاطباء). مسکینی .
مسکناتلغتنامه دهخدامسکنات . [ م ُ س َک ْ ک ِ ](ع اِ) ج ِ مسکن و مسکنة. چیزهایی که تسکین می دهند وآرام می کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مسکن شود.
مسکینةلغتنامه دهخدامسکینة. [ م ِ ن َ ] (ع ص ) مؤنث مسکین . فقیرة. ج ، مسکینات . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مسکین وگویند «ها» برای تشبیه است . و رجوع به مسکین شود.
مسکینیتلغتنامه دهخدامسکینیت . [ م ِ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) بی نوایی . (ناظم الاطباء). مسکینی .
مسکناتلغتنامه دهخدامسکنات . [ م ُ س َک ْ ک ِ ](ع اِ) ج ِ مسکن و مسکنة. چیزهایی که تسکین می دهند وآرام می کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مسکن شود.
شلاقلغتنامه دهخداشلاق . [ ش َل ْ لا ] (ع اِ) زنبیل گدایان و مسکینان و سائلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- شلاق درآوردن ؛ گدایی کردن وسؤال نمو