مسودةدیکشنری عربی به فارسیحواله , برات , برات کشي , طرح , مسوده , پيش نويس , برگزيني , انتخاب , چرک نويس , طرح کردن , () (انگليس) اماده کردن , از بشکه ريختن
مسودةلغتنامه دهخدامسودة. [ م ُس ْ وِ دَ ] (ع ص ) تأنیث مسود. زنی که بچه ٔ سیاه زاید. (ناظم الاطباء).
مسودةلغتنامه دهخدامسودة. [ م َس ْ وَ دَ ] (ع ص ) آب که بر آن زردی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی که بر روی آن زردی باشد: ماء مسودة. (ناظم الاطباء).
مسودةلغتنامه دهخدامسودة. [ م ُ س َوْ وَ دَ ] (ع ص ، اِ)تأنیث مسود. ج ، مسودات . آنچه اول نوشته و سپس از روی آن بطور دقت و صفا و خوبی نویسند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مُسوَدّة.
مسودةلغتنامه دهخدامسودة. [ م ُ س َوْ وِ دَ ] (اِخ ) بنی عباس را گویند چرا که شعار آنها سیاه بودو لباس سیاه می پوشیدند. (ناظم الاطباء). عباسیان که جامه ٔ سیاه پوشیدندی ، ضد مُبیّض
مُّسْوَدَّةٌفرهنگ واژگان قرآنسیاه شده (مقصود از اسوداد وجه در عبارت" وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِـﭑلْأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً "سياه شدن روي ، بطور کنايه خشمناک شدن است و در عبارت