مسحةدیکشنری عربی به فارسیلکه , اغشتن , الودن , لکه دار کردن , پاک کردن , خشک کردن , بوسيله مالش پاک کردن , از ميان بردن , زدودن
مسودةدیکشنری عربی به فارسیحواله , برات , برات کشي , طرح , مسوده , پيش نويس , برگزيني , انتخاب , چرک نويس , طرح کردن , () (انگليس) اماده کردن , از بشکه ريختن
مسوحاتلغتنامه دهخدامسوحات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مسوح و مسوحة. مطلقاً داروهائی را گویند که بوسیله ٔ دستها ببدن آدمی مالش دهند. (از بحر الجواهر) : دراطلیه و مسوحات ملذذ جهت تقویت باه
مسودةدیکشنری عربی به فارسیحواله , برات , برات کشي , طرح , مسوده , پيش نويس , برگزيني , انتخاب , چرک نويس , طرح کردن , () (انگليس) اماده کردن , از بشکه ريختن