مسنونةلغتنامه دهخدامسنونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مسنون . || زمینی که گیاه آن را خورده باشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مسنونت . (آنندراج ). || مطابق حکم
مضنونةلغتنامه دهخدامضنونة. [ م َ ن َ ] (اِخ ) نام زمزم است . (منتهی الارب ). از اسمای زمزم است . (از معجم البلدان ) (ناظم الاطباء). نام چاه زمزم است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مضنونةلغتنامه دهخدامضنونة. [ م َ ن َ] (ع اِ) نوعی از خوشبوی که خلوق گویند. غالیه . (ناظم الاطباء). غالیه . عطر. نوعی ماده ٔ خوشبوی برای شست و شوی و شانه زدن موی سر. (از ذیل اقرب ا
اغساللغتنامه دهخدااغسال . [ اَ ] (ع اِ) ج غُسل ، بمعنی آبی که با آن طهارت کنند. (از اقرب الموارد).- اغسال مسنونه ؛ غسلهای مستحبی . رجوع به شرایع و به غسل در همین لغت نامه شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) جوهری مشهور بابن عیاش . او احمدبن محمدبن عبداﷲبن حسن عیاش بن ابراهیم بن ایوب الجوهری و ازجمله ٔ معاصرین شیخ طوسی است و از او جعفربن محمد
انیابلغتنامه دهخداانیاب . [ اَن ْ ] (ع اِ) ج ِ ناب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دندانهای نیشتر. (غیاث اللغات ). چهار دندان نشتر. (مهذب الاسماء). دندانهای نشتر که درندگان را ب