مسفهلغتنامه دهخدامسفه . [ م ُ س َف ْ ف ِه ْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تسفیه . آن که نادان گرداند یا نسبت نادانی کندبسوی کسی . (از منتهی الارب ). و رجوع به تسفیه شود.
مسفهلغتنامه دهخدامسفه . [ م ُ ف ِه ْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسفاه : طعام مسفه ؛ طعام که بسیار آب خوراند و تشنگی آورد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
مَسْکَنَةُفرهنگ واژگان قرآنشدت فقر(کلمه مسکنت به معناي شدت فقر است و ظاهرا مسکنت اين است که انسان به جائي از فقر و يا هر فقداني برسد که راه نجاتي از آن نداشته باشد )
مسفهلغتنامه دهخدامسفه . [ م ُ س َف ْ ف ِه ْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تسفیه . آن که نادان گرداند یا نسبت نادانی کندبسوی کسی . (از منتهی الارب ). و رجوع به تسفیه شود.
مسفهلغتنامه دهخدامسفه . [ م ُ ف ِه ْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسفاه : طعام مسفه ؛ طعام که بسیار آب خوراند و تشنگی آورد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).