مسطبةلغتنامه دهخدامسطبة. [ م َ / م ِ طَ ب َ ] (ع اِ) سندان آهنگران و حدادها. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چشمه ٔ انباشته . (منتهی الارب ). || آبهای ریزان و مندفق . (از
مصطبةلغتنامه دهخدامصطبة. [ م ِ طَ ب َ ] (ع اِ) مصطبه . دکان (= سکو). (از تاج العروس ). تخت (در معنی سکو). دکان مانندی که برای نشستن سازند، و به هندی چبوتره است . (آنندراج ).دوکان
سندانلغتنامه دهخداسندان . [ س ِ ] (اِ) ابزاری است که آهنگران و مسگران بر آن چیزها کوبند. افزاری باشد مسگران و زرگران و آهنگران را. (برهان ). آهنی ضخیم که فلزات و جز آن را بر آن ن
دوکانچهلغتنامه دهخدادوکانچه . [ دُ چ َ/ چ ِ ] (اِ مصغر) حانوت و دوکان خرد. دکان کوچک . (یادداشت مؤلف ). دکة. دکان . || مصطبه و ایوان کوچک . سکو و مهتابی . (یادداشت مؤلف ). درداق
مصطبهلغتنامه دهخدامصطبه . [ م ِ / م َ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) مصطبة. میخانه . و به صاد و به ضاد هر دو آمده (یعنی مصطبه و مضطبه ). (غیاث ) (آنندراج ). میخانه و میکده . (ناظم ال
مطاسبلغتنامه دهخدامطاسب . [ م َ س ِ ] (ع اِ) آبهای ریزان و جهنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و لغة فی المساطب که به معنی آبهای پوشیده باشد. (ناظ