مسجدگویش اصفهانی تکیه ای: maččed طاری: masǰed طامه ای: masčed طرقی: masǰed کشه ای: mačed نطنزی: mačey
مَسْجِدِفرهنگ واژگان قرآنمسجد - سجده گاه - محل سجده (کلمه مسجد اسم مکاني است که سجده در آن انجام ميشود ، مانند خانهاي که بخاطر سجده براي خدا ساخته ميشود ، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند
اسکوبیلغتنامه دهخدااسکوبی . [ اُ ] (اِخ ) شیخ ابراهیم . خطیب مسجد نبوی . او راست : مزدوجة فی فاخرة بین و ابورالبحر و وابورالبر، و آن در مطبعةالحسینیة بسال 1324 هَ . ق . بطبع رسیده
مسجدالنبیلغتنامه دهخدامسجدالنبی . [ م َ ج ِ دُن ْ ن َ بی ی ] (اِخ ) مسجد رسول اﷲ. مسجد نبوی . مسجد مدینه . مسجدی است در وسط مدینه ، که پیامبر اسلام (ص ) آن را بساخت ، سپس در طول تاری
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمروبن حرام انصاری . مکنی به ابوعبداﷲ و ابوعبدالرحمان و ابومحمد، از کسانی است که حدیث بسیار از رسول اکرم (ص ) روایت کرده است .
بلاطلغتنامه دهخدابلاط. [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام چند جایگاه است : دهی است در دمشق . (منتهی الارب ). بیت البلاط؛ قریه ای است از قرای غوطه ٔ دمشق . (از معجم البلدان ) (از مراصد). |
ضرارلغتنامه دهخداضرار. [ ض ِ ] (ع مص ) مُضارّة. گزند رسانیدن یکدیگر را. || جزای ضرر. و قوله تعالی : اتخذوا مسجداً ضراراً ؛ ای مضارة لاهل مسجد قبا. (منتهی الارب ). || لا ضرر و لا