مستوردلغتنامه دهخدامستورد. [ م ُ ت َ رِ ] (اِخ ) ابن علفه ٔ تیمی ، از تیم الرباب . از اباضیه بود و بعد از واقعه ٔ نهروان ، در نخیله بر علی بن ابی طالب (ع ) خروج کرد ولی توانست خود
مستوردلغتنامه دهخدامستورد. [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) واردشونده و درآینده بر آب . || درآورنده و حاضرکننده . || امین دارنده کسی را برچیزی . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیراد شود.
مستودعدیکشنری عربی به فارسیانبار , مخزن , امانت دار , بازخانه , انبارگاه , ايستگاه راه اهن , مخزن مهمات
ابوضمرهلغتنامه دهخداابوضمره . [ اَ ض َ رَ ] (اِخ ) عبداﷲبن المستورد از روات و ابواسامه از وی روایت کند.
حدیجلغتنامه دهخداحدیج . [ ح ُ دَ ] (اِخ ) ابن ابی عمرو مصری . از مستوردبن شداد، حدیثی منکر نقل کند. ابن یونس در تاریخ مصر او را یاد کرده گوید ندانستم آن را از کجا آورده . یزیدبن
مواراتلغتنامه دهخداموارات . [ م ُ ] (ع مص ) پوشیدن . پوشیده داشتن . پوشانیدن . نهان کردن . نهفتن . (یادداشت مؤلف ). مستورداشتن خبر و غیر آن را اظهار کردن . نهان داشتگی : وقت کشف