مستنثجلغتنامه دهخدامستنثج . [ م ُ ت َ ث ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از استنثاج . رجوع به استنثاج شود. || یکی از دو تنگبار فروهشته گردیده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به استنثاج شود.
مستنتجلغتنامه دهخدامستنتج . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) نتیجه گیرنده و استخراج کننده ٔ نتیجه از مقدمات . (اقرب الموارد). رجوع به استنتاج شود.