مستنتیلغتنامه دهخدامستنتی ٔ. [ م ُ ت َ ت ِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استنتاء. رجوع به استنتاء شود. || دمل بسیار و هنگفت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مستندلغتنامه دهخدامستند. [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) پناه برنده و التجاجوینده . (از اقرب الموارد). پناه جوینده . (غیاث ). || پشت به چیزی دهنده . (غیاث ). تکیه کننده . رجوع به استناد شود.
مستندلغتنامه دهخدامستند. [ م ُ ت َ ن َ ] (ع ص ، اِ) کسی که پناه به او برده شود. (غیاث ). || تکیه کرده شده : اصبعت در سیر پیدا می کندکه نظر بر حرف داری مستند. مولوی (مثنوی ).|| تکیه و محل تکیه و پشتی . (ناظم الاطباء). تکیه گاه . معتم
مستنضلغتنامه دهخدامستنض . [ م ُ ت َ ن ِض ض ] (ع ص ) آنکه حق خود را اندک اندک از کسی گیرد. (از اقرب الموارد). رجوع به استنضاض شود.
مستنعتلغتنامه دهخدامستنعت . [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) صفت کردن خواهنده . (از منتهی الارب ). توصیف چیزی را از کسی خواهنده . (از اقرب الموارد). رجوع به استنعات شود.
مستنهضلغتنامه دهخدامستنهض . [ م ُت َ هَِ ] (ع ص ) برخاستن فرماینده جهت کاری . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استنهاض شود.