مستمیللغتنامه دهخدامستمیل . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استمالة. مایل و خم شونده . (از اقرب الموارد). || عطف و توجه کسی را خواهنده . || مایل کننده . (اقرب الموارد). رجوع به اس
مستحیلفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) سخن محال ، امری که محال و غیر ممکن باشد، از حالی به حالی درآینده .