26 فرهنگ

1984 مدخل


مستقیم

mostaqim

۱. ویژگی خطی که دو نقطه را با کم‌ترین فاصله به هم وصل می‌کند.
۲. [مجاز] صحیح؛ درست.
۳. (قید) راست؛ بدون خمیدگی.
۴. (قید) بدون تغییر در مسیر.
۵. (قید) [عامیانه، مجاز] بی‌واسطه.

سرراست، یک راست

۱. راست، سرراست، صاف
۲. بیواسطه، بلاواسطه، مستقیماً ≠ کج
۳. درست، صحیح
۴. زنده

direct, fair , flush, immediate, right, running, straight, straightforward, through, near, plumb