مستقلاتلغتنامه دهخدامستقلات . [ م ُ ت َ ق ِل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستقلة. رجوع به مستقلة و مستقل شود.- مستقلات عقلیه ؛ یکی از دو قسم دلیل عقلی است و آن مستقلاً از عقل بدست می آید
مستغلاتلغتنامه دهخدامستغلات . [ م ُ ت َ غ َل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستغل . آنچه از محصول زمین و از قبیل آن بدست آید. (اقرب الموارد). برای اطلاع بر کیفیت مستغلات از نظر مالیاتی رجوع
مستقلاًلغتنامه دهخدامستقلاً. [ م ُ ت َ ق ِل ْ لَن ْ ] (ع ق ) به استقلال . بالاستقلال . مستقلانه . منفرداً و بطور تنهایی و بدون شرکت دیگری . بالانفراد. و رجوع به مستقل و استقلال شود
مستقلةلغتنامه دهخدامستقلة. [ م ُ ت َ ق ِل ْ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مستقل . رجوع به مستقل و مستقلات و استقلال شود.
مستقللغتنامه دهخدامستقل . [ م ُ ت َ ق ِل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از استقلال . بردارنده و حمل کننده چیزی را و آن مأخوذ از «قلة» است به معنی بالاترین قسمت هر چیزی . (از اقرب الموارد)
مستقلاًلغتنامه دهخدامستقلاً. [ م ُ ت َ ق ِل ْ لَن ْ ] (ع ق ) به استقلال . بالاستقلال . مستقلانه . منفرداً و بطور تنهایی و بدون شرکت دیگری . بالانفراد. و رجوع به مستقل و استقلال شود