لغتنامه دهخدا
خباب . [ خ ُب ْ با ] (اِخ ) بن الارت بن جندلةبن سعدبن خزیمةبن کعب بن سعدبن زیدبن مناةبن تمیم التمیمی بعضی او را خزاعی آورده اند. مکنی به ابو عبداﷲ. او از اسیران دوره ٔ جاهلی است که در مکه فروخته شد و مولای ام انمار خزاعی است ولی نظر بعضی خلاف آنست . خباب از هم پیمان های بنی ز