مسترسللغتنامه دهخدامسترسل . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استرسال . ملایم و متواضع و خوش خوی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || شعر مسترسل ؛ موی فروهشته . (دهار) (منتهی الا
مسترسللغتنامه دهخدامسترسل . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استرسال . ملایم و متواضع و خوش خوی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || شعر مسترسل ؛ موی فروهشته . (دهار) (منتهی الا
خانم انگلیسیلغتنامه دهخداخانم انگلیسی . [ ن ُ م ِ اِ گ ِ ] (اِخ ) نام کتابی است که از سرگذشت مسترس هورتستت خانم انگلیسی در هند صحبت میکند. این کتاب بوسیله ٔ اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات
جرجاویلغتنامه دهخداجرجاوی . [ ] (اِخ ) شیخ علی احمد. رئیس انجمن علمی الازهرو منشی روزنامه «الارشاد» است . او را تألیفاتی است بدین شرح : 1- الاسلام و مسترسکوث . 2- حکمة التشریع و
مسجرلغتنامه دهخدامسجر. [ م ُ س َج ْ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسجیر. رجوع به تسجیر شود. || شَعر مسجر؛ موی فروهشته و مسترسل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
منسدللغتنامه دهخدامنسدل . [ م ُ س َ دِ ] (ع ص ) موی فروهشته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مسترسل . (یادداشت مرحوم دهخدا). || جامه ٔ فروهشته . (