مستخلصلغتنامه دهخدامستخلص . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) مخصوص خود کرده . (ناظم الاطباء). رجوع به استخلاص شود. || رها شده . خلاص شده . آزادشده . نجات یافته . خلاصی یافته . (ناظم الاطباء). رهائی یافته . رها. یله . آزاد. رهیده . رسته . رستگار. خلاص : یکان یکان شمر ابجد حروف
مستخلصلغتنامه دهخدامستخلص . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) رهائی جوینده . (آنندراج ). || آنکه مخصوص خود می گرداند. || آنکه رهائی میدهد. رهاکننده و نجات دهنده و خلاص کننده . || جمعکننده ٔ باج و خراج . (ناظم الاطباء). رجوع به استخلاص شود.
redeliveringدیکشنری انگلیسی به فارسیقرمز کردن، از نو نجات دادن، دوباره مستخلص کردن، دوباره تحویل دادن
redeliveredدیکشنری انگلیسی به فارسیمجددا دریافت کرد، از نو نجات دادن، دوباره مستخلص کردن، دوباره تحویل دادن
خلاصفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزاد، آسوده، رها، فارغ، مرخص، مستخلص، ول ≠ اسیر، گرفتار، درگیر ۲. رهایی، نجات، استخلاص