مستخلصفرهنگ مترادف و متضاد۱. خلاصشده، رهاشده، آزادشده، نجاتیافته، نجاتدادهشده ≠ گرفتار ۲. آزاد، رها، ول ≠ اسیر
مستخلصلغتنامه دهخدامستخلص . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) مخصوص خود کرده . (ناظم الاطباء). رجوع به استخلاص شود. || رها شده . خلاص شده . آزادشده . نجات یافته . خلاصی یافته . (ناظم الاطباء
مستخلصلغتنامه دهخدامستخلص . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) رهائی جوینده . (آنندراج ). || آنکه مخصوص خود می گرداند. || آنکه رهائی میدهد. رهاکننده و نجات دهنده و خلاص کننده . || جمعکننده ٔ
متخلصلغتنامه دهخدامتخلص . [ م ُ ت َ خ َل ْ ل ِ ] (ع ص ) رهایی یافته . (آنندراج ). نجات یافته و رهائی یافته و آزاد کرده . (ناظم الاطباء). || صاحب تخلص . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا
مستخلفلغتنامه دهخدامستخلف . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ، اِ) به جانشینی قرار داده شده . (اقرب الموارد). رجوع به استخلاف شود.
مستخلفلغتنامه دهخدامستخلف . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) قراردهنده کسی را به جانشینی خود. (اقرب الموارد). || آبکش . (منتهی الارب ). آنکه برای اهل خود آب می آورد. (اقرب الموارد). رجوع به
redeliveringدیکشنری انگلیسی به فارسیقرمز کردن، از نو نجات دادن، دوباره مستخلص کردن، دوباره تحویل دادن
redeliveredدیکشنری انگلیسی به فارسیمجددا دریافت کرد، از نو نجات دادن، دوباره مستخلص کردن، دوباره تحویل دادن
قطب الدینلغتنامه دهخداقطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) وی در هنگامی که امیر مبارزالدین محمد کرمان را مستخلص کرد عازم خراسان شد و لشکری از ملک هرات خواست تا بدین وسیله بر