مستطرلغتنامه دهخدامستطر. [ م ُ ت َ طَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استطار. مکتوب . نوشته شده . (اقرب الموارد) : و کل صغیرو کبیر مستطر. (قرآن 53/54). رجوع به استطار شود.
مستطرلغتنامه دهخدامستطر. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استطار. نویسنده . کاتب . (اقرب الموارد). رجوع به استطار شود.
مستترفلغتنامه دهخدامستترف . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استتراف . بدکار و نافرمان . (منتهی الارب ). رجوع به استتراف شود.
مستترفلغتنامه دهخدامستترف . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استتراف . بدکار و نافرمان . (منتهی الارب ). رجوع به استتراف شود.
هندسة محوطهsite geometryواژههای مصوب فرهنگستانطرح مستتر در شکلگیری استقرارگاه یا هر نوع محوطة باستانی دیگر
تَعُودُواْفرهنگ واژگان قرآنکه تکرار نکنيد(در اينجا نهي در آن مستتر است و در ترکيب( أَن )با فعل گاهي اين اتفاق مي افتد در عبارت "يَعِظُکُمُ ﭐللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن کُ
جَلَالِفرهنگ واژگان قرآنشکوه (درمعنای کلمه جلال اعتلا و اظهار رفعت مستتر است لذا به صفاتی که همراه با دفع و منع است نیزاطلاق می شود مثل علو ، تعالي ، عظمت ، کبرياء)