مستأویلغتنامه دهخدامستأوی . [ م ُ ت َءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استیواء. رحم خواهنده . ترحم خواهنده . استرحام کننده . (اقرب الموارد). رجوع به استئواء و استیواء شود.
متأویلغتنامه دهخدامتأوی . [ م ُ ت َ ءَوْ وی ] (ع ص ) کسی که در خانه می ماند. || فراهم آورده . (ناظم الاطباء). ظاهراً فراهم آینده درست است . و رجوع به تأوی و ماده ٔ بعد شود.