26 فرهنگ

2863 مدخل


مستان

mastān

۱. درحالت مستی.
۲. (صفت) [مجاز] ازخودبی‌خودشده؛ مست: ◻︎ سوی رز باید رفتن به‌صبوح / خویشتن کردن مستان و خراب (منوچهری: ۷).