مزمنلغتنامه دهخدامزمن . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) بر جای مانده شونده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث ). بر جای مانده . کهنه و دیرینه . دارای زمان و دیرینه . (ناظ
مضمنلغتنامه دهخدامضمن . [ ] (ع ص ) در بیت زیر از مسعودسعد این کلمه ، نکته ، نادره ، مضمون معنی میدهد و ضبط آنهم روشن نیست : نیست از گفته ٔ تو یک نکته که درو صد هزار مضمن نیست .م
مضمنلغتنامه دهخدامضمن . [ م ُ ض َم ْ م َ ] (ع ص ، اِ) شعر با تضمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شعر تضمین شده و شعری که در وی از شاعر دیگر شعر داشته باشد. (ناظم الاطباء). || بیت
مضمنفرهنگ انتشارات معین(مُ ضَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - در ضمن آمده . 2 - بیتی که معنی آن موقوف به بیت بعد باشد.
مضمنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (ادبی) شعری که شاعر در آن از شاعر دیگر شعری آورده باشد.۲. [قدیمی] تضمینشده.
مزمن گردیدنلغتنامه دهخدامزمن گردیدن . [ م ُ م ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) کهنه شدن . ازمان . دیرینه گشتن . تقادم : و آن را [ کفتگی لب ها ] که مزمن گردد این طلا بکار دارند. (ذخیره ٔ خوارزم
مزمنهلغتنامه دهخدامزمنه . [ م ُ م ِ ن َ ] (ع ص ) چیزهای کهنه و دیرینه و بر جای مانده . (ناظم الاطباء). کهنه . عتیقه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || در اصطلاح طب ، مقابل حاده .