مزمللغتنامه دهخدامزمل . [ م ُزْ زَم ْ م ِ ] (اِخ ) از القاب و اسماء نبی . لقب النبی فی القرآن . (حبیب السیر چ خیام ص 291) : یا ایهاالمزمل (ای گلیم به خود پیچیده ). (قرآن 2/73).خ
مزمللغتنامه دهخدامزمل . [ م ُزْ زَم ْ م ِ ] (ع ص ) آنکه به خود می پیچد و در جامه های خود پنهان میشود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در جامه پیچیده . (آنندراج ) (برهان ). به
مزمللغتنامه دهخدامزمل . [ م ُ زَم ̍ م َ ] (ع ص ) درپیچیده شده ٔ به جامه و پنهان کرده شده ٔ در آن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مزمللغتنامه دهخدامزمل . [ م ُ زَم ْ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تزمیل . در پیچنده به جامه و پنهان کننده خود را. (از منتهی الارب ). جامه در سرآورده . مدثر. (السامی ص 35 س 4 چ بنیاد
مزمللغتنامه دهخدامزمل . [ م ُزَم ْ م ِ ] (اِ) لوله ای باشد از مس یا برنج که چون بر جانب راست پیچند آب از آن لوله روان شود و اگر به طرف چپ گردانند بایستد و این لوله را بیشتر در ح
مذمللغتنامه دهخدامذمل . [م ُ ذَم ْ م ِ ] (ع ص ) برانگیزنده کسی را به رفتار ن-رم . (آنندراج ). نعت فاعلی است از تذمیل به معنی به سیر و رفتار ذمیل و لین واداشتن . رجوع به تذمیل شو
مُزَّمِّلُفرهنگ واژگان قرآنجامه به خود پيچيده - لفافه به خود پيچيده (در اصل متزمل بوده ، اسم فاعل از باب تفعل (تزمل) است ، و معنايش لفافه به خود پيچيده است . کسي که جامه يا چيزي به خود مي
مزملهلغتنامه دهخدامزمله . [ م ُ زَم ْ م َ ل َ] (ع اِ) مزملة. خم و کوزه ٔ بزرگ که آب سرد کند و حوض کوچک . (تاریخ بیهقی چ ادیب حاشیه ٔ ص 116). ظرفی که بر او جامه پیچیده آب سرد کنند
مزملةلغتنامه دهخدامزملة. [ م ُ زَم ْ م َ ل َ ] (ع اِ) کوزه و مانند آن که در آن آب سرد کنند، لغت عراقی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). مزمله .
مُزَّمِّلُفرهنگ واژگان قرآنجامه به خود پيچيده - لفافه به خود پيچيده (در اصل متزمل بوده ، اسم فاعل از باب تفعل (تزمل) است ، و معنايش لفافه به خود پيچيده است . کسي که جامه يا چيزي به خود مي
مزملهلغتنامه دهخدامزمله . [ م ُ زَم ْ م َ ل َ] (ع اِ) مزملة. خم و کوزه ٔ بزرگ که آب سرد کند و حوض کوچک . (تاریخ بیهقی چ ادیب حاشیه ٔ ص 116). ظرفی که بر او جامه پیچیده آب سرد کنند
مزملةلغتنامه دهخدامزملة. [ م ُ زَم ْ م َ ل َ ] (ع اِ) کوزه و مانند آن که در آن آب سرد کنند، لغت عراقی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). مزمله .
دثاریهلغتنامه دهخدادثاریه . [ دِ ری ی َ ] (اِخ ) (سنه ٔ...) سال سوم نزول قرآن بمکه . در این سال سوره های مدثر، مزمل ، جن ، نوح ، معارج ، حاقه ، قلم و ملک نازل شد. نام سال سیم بعثت
مدثرلغتنامه دهخدامدثر. [ م ُدْ دَث ْ ث ِ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ هفتاد و چهارمین است از قرآن کریم و آن 56 آیت است و پس از سوره ٔ مزمل و پیش ازسوره ٔ قیامة واقع است و در مک