مزرابلغتنامه دهخدامزراب . [م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند؛ در 32 هزارگزی شمال غربی قاین ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 244 تن سکنه است
مزرابلغتنامه دهخدامزراب .[ م ِ ] (ع اِ) ناودان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المعرب جوالیقی ). || کشتی دراز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مضرابلغتنامه دهخدامضراب . [ م ِ ] (ع ص ) مرد سخت زننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) آلت ِ زدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). در
مزاریبلغتنامه دهخدامزاریب .[ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِزراب . ناودانها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به مزراب و زرب شود.
میزابلغتنامه دهخدامیزاب . (اِ مرکب )آبریز و ناودان و آب گذر و آبراهه . (ناظم الاطباء). ناودان . ج ، مآزیب . (مهذب الاسماء). ناودان . این کلمه بی شک فارسی فراموش شده است . از میز