مزدانلغتنامه دهخدامزدان . [ م ُ ] (ع ص ) مزان و آراسته . (منتهی الارب ماده ٔ «زی ن » (ناظم الاطباء).
مزدانواژهنامه آزادقریه ای از ده گهره فین استان هرمزگان که باغ ها و آب فراوان دارد (سال 1395) و به خصوص در گذشته مکان بسیار سرسبز و بکری بوده و سرشار از گیاهان دارویی بوده است. هم
دینه مزدانلغتنامه دهخدادینه مزدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای مرو در نزدیکی ریکنج عبدان که از آنجا قاسم بن ابراهیم دیمزدانی زاهد برخاسته است و از او عبداﷲبن محمود سعدی روای
دینه مزدانلغتنامه دهخدادینه مزدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای مرو در نزدیکی ریکنج عبدان که از آنجا قاسم بن ابراهیم دیمزدانی زاهد برخاسته است و از او عبداﷲبن محمود سعدی روای
مزینلغتنامه دهخدامزین . [ م ُزْ زَی ْ ی ِ ] (ع ص مصغر) مصغر مُزدان و مزدان در حالت ادغام مزان گفته میشود. (از منتهی الارب ). آراسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مزانلغتنامه دهخدامزان . [ م ُزْ زا ] (ع ص ) آراسته . (ناظم الاطباء). مُزدان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
خشوئیهواژهنامه آزادنام محلی است دیدنی حدود هفتادکیلومتری اصفهان که دارای یک چنار پیر کهنسال کم نظیر است. رودخانه زاینده رود از کنار آن می گذردکه زیبائی خاصی به آن بخشیده است. اطرا
ابویحییلغتنامه دهخداابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) مالک بن دینار بصری زاهد مشهور. وفات او به سال 131 هَ . ق . ببصره بود و ابن الندیم گوید: وی در سال 130 درگذشت و کتابت قرآن میکر