۱. تنگ گرفتن بر کسی؛ اذیت کردن.
۲. [قدیمی] انبوهی کردن.
دست و پا گیر
۱. آزار، آزردن، اذیت، تزاحم، رنجه، زحمت
۲. تصدیع، دردسر، صداع
۳. پاپوش، گرفتاری
۴. زحمت دادن، دردسر دادن، مصدع بودن
annoyance, bother, encumbrance, gibe, harassment, hindrance, inconvenience, intrusion, invasion, molestation, nuisance, pinprick, vexation