مرینالغتنامه دهخدامرینا. [ م َ ] (اِ) این کلمه را امروءالقیس در شعر خود آورده است و احتمال میرود عربی نباشد. (از المعرب جوالیقی ).- أبومرینا ؛ یک قسم ماهی . (منتهی الارب ) (از ا
دیار بنی مرینالغتنامه دهخدادیار بنی مرینا. [ رِ ب َ م َ ] (اِخ ) گروهی از مردم حیره از عباد هستند ومرینا کلمه ای است غیر عربی . و ذکر این دیار در اشعار امروءالقیس آمده است . (از المعرب جو
دیر بنی مرینالغتنامه دهخدادیر بنی مرینا. [ دَ رِ ب َ م َ ] (اِخ ) در خارج از حیره و درمحل این دیر جنگ و گریزهایی میان قیس بن سلمةبن الحارث بن عمروبن حجر آکل المرار و منذربن نعمان بن امرو
دیار بنی مرینالغتنامه دهخدادیار بنی مرینا. [ رِ ب َ م َ ] (اِخ ) گروهی از مردم حیره از عباد هستند ومرینا کلمه ای است غیر عربی . و ذکر این دیار در اشعار امروءالقیس آمده است . (از المعرب جو
دیر بنی مرینالغتنامه دهخدادیر بنی مرینا. [ دَ رِ ب َ م َ ] (اِخ ) در خارج از حیره و درمحل این دیر جنگ و گریزهایی میان قیس بن سلمةبن الحارث بن عمروبن حجر آکل المرار و منذربن نعمان بن امرو