مرکز اثرانگشتcoreواژههای مصوب فرهنگستانکانون تقریبی الگوی لبههای سایشی (friction ridges) اثرانگشت متـ . مرکز
اثرانگشت حلقهای مرکزیcentral pocket loop fingerprintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی الگوی اثرانگشت که دارای دو دلتا و دستکم یک لبة سایشی است و یک حلقة بسته را، که ممکن است حلزونی یا بیضوی یا دایرهمانند باشد، تشکیل میدهد متـ . حلقهای م
مرکزدیکشنری عربی به فارسیمرکز , ميان , وسط ونقطه مرکزي , درمرکز قرار گرفتن , تمرکز يافتن , متمرکز کردن , تمرکز دادن , تغليظ
اثرانگشت کمانی سادهplain arch fingerprintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی الگوی اثرانگشت که در آن لبههای سایشی (friction ridges) از یک طرف وارد و با حرکت روبهبالا در مرکز طرف دیگر، خارج میشوند متـ . کمانی ساده plain arch
اثرانگشت کمانی خیمهایtented arch fingerprintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی الگوی اثرانگشت که لبههای سایشی (friction ridges) آن، مانند اثرانگشت کمانی ساده، ازطرفی به طرف دیگر میروند، ولی حرکت روبهبالا و کاملاً مشهودی در مرکز دار
اثرانگشت حلقهای مرکزیcentral pocket loop fingerprintواژههای مصوب فرهنگستاننوعی الگوی اثرانگشت که دارای دو دلتا و دستکم یک لبة سایشی است و یک حلقة بسته را، که ممکن است حلزونی یا بیضوی یا دایرهمانند باشد، تشکیل میدهد متـ . حلقهای م