مروطلغتنامه دهخدامروط. [ م ُ ] (ع مص ) بشتافتن . (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || پناه دادن . (از اقرب الموارد).
مروتلغتنامه دهخدامروت . [ م َ ] (ع ص ) زمین پیوسته نم که علف نرویاند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مَرت . و رجوع به مرت شود.
مرطلغتنامه دهخدامرط. [ م ِ ] (ع اِ) گلیم از پشم یا از ابریشم . (منتهی الارب ). ج ، مروط. (منتهی الارب ). || ازار از خز. گلیم از صوف . (غیاث ). کساء وعبا از پشم یا خز یا کتان که
جاویلغتنامه دهخداجاوی . (اِخ ) محمدبن عمربن عربی بن علی نووی مکنی به ابوعبد المعطی و ملقب به جاوی . از علمای قرن چهاردهم هجری است . او راست :1 - الابریز الدانی فی مولد سیدنا محم