مرودیزجلغتنامه دهخدامرودیزج . [ م َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان روقات بخش مرکزی شهرستان مرند، در 30هزارگزی جنوب شرقی مرند و 5هزارگزی خط آهن تبریز به مرند در منطقه ٔ کوهستانی سردس
مرندیزلغتنامه دهخدامرندیز. [ م َ رَ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد، در 37 هزارگزی شمال شرقی بجستان در جلگه و گرمسیر. دارای 1000تن سکنه . آبش از قنات و م
مویزجلغتنامه دهخدامویزج . [ م َ زَ ] (معرب ، اِ) انشاثا. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). زبیب الجبل . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). دارویی است . (نزهةالقلوب ). نبات او کوهی بود و دانه ٔ آن سیاه ب
مهردیزجلغتنامه دهخدامهردیزج . [ م ِ زَ ](اِخ ) دهی است از دهستان شرفخانه ٔ بخش شبستر شهرستان تبریز. با 563 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائ
میویزجلغتنامه دهخدامیویزج . [ می زَ ] (معرب ، اِ) میویزک . حب الراس . اسطافیس اغریا. زبیب الجبل . زبیب بری . (یادداشت مؤلف ). زبیب الجبل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). هو الزبیب الج
مرندیزلغتنامه دهخدامرندیز. [ م َ رَ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد، در 37 هزارگزی شمال شرقی بجستان در جلگه و گرمسیر. دارای 1000تن سکنه . آبش از قنات و م
مویزجلغتنامه دهخدامویزج . [ م َ زَ ] (معرب ، اِ) انشاثا. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). زبیب الجبل . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). دارویی است . (نزهةالقلوب ). نبات او کوهی بود و دانه ٔ آن سیاه ب
مهردیزجلغتنامه دهخدامهردیزج . [ م ِ زَ ](اِخ ) دهی است از دهستان شرفخانه ٔ بخش شبستر شهرستان تبریز. با 563 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائ